نام : فاطمه
معروفترین لقب : زهرا به معنی درخشنده
کنیه: ام ابیها،ام الائمه ،ام الحسن
نام پدر:حضرت محمد بن عبدالله پیامبر بزرگوار اسلام
نام مادر: بانوی بزرگوار و فداکار اسلام حضرت خدیجه
همسر: حضرت علی بن ابیطالب امیر المومنین
فرزندان: حضرت حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و محسن علیه السلام
تاریخ تولد:20جمادی الثانی سال 5 بعثت
تاریخ شهادت:سال یازدهم هجری روز 3 جمادی الاول یا 13 جمادی الثانی
مدت عمر: 18 سال
علت شهادت: ضربات وارده به وسیله تازیانه و غلاف شمشیر و لگد مهاجمان
محل دفن: مدینه منوره- نامعلوم و احتمالا قبرستان بقیع
در نهایت زهراى اطهر علیهاالسلام پس از تحمل مصائب و محنتها و بىوفاییهاى بسیار،
در اثر بیمارى و تألمى كه از ضربات دشمنان بر بدن مباركشان حاصل شده بود
به شهادت رسیدند و به دیار حق و ملاقات با پدر شتافتند.(1)
پس از آن بر طبق وصیت آن حضرت جسد شریفشان شبانه غسل داده و كفن شد(2)
و آنگاه غریبانه به خاك سپرده شد، بدون این كه كسى از محل دفن آگاهى یابد.
از واقدى نقل شده:
«انّ فاطِمَةَ لَمّا حَضَرَتْها الوَفاةُ أَوصَتْ عَلیّا أنْ لایُصَلِّی عَلَیْها أَبُوبَكْرٍ وَ عُمَرُ فَعمِلَ بِوَصِیَّتِها(3)؛
هنگامى كه فاطمه علیهاالسلام در بستر شهادت بود،
به على علیهالسلام وصیت فرمود كه خلیفه اول و دوم بر جنازهاش نماز نگزارند
و امیرمؤمنان هم به وصیت ایشان عمل نمود.»
در روز بعد وقتى این خبر به آن دو رسید، به سرعت خودشان را به بقیع رساندند
و وقتى نتوانستند قبر را پیدا كنند، خلیفه دوم به امیرمؤمنان علیهالسلام گفت:
به خدا قسم قبر او را پیدا كرده و نبش خواهیم كرد و بر بدن او نماز خواهیم گذاشت.
آن حضرت با چهرهاى غضبناك فرمود:
«یَا ابْنَ السَّوْداءِ أَمّا حَقّی فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخافَةَ أَنْ یَرْتَدَّ النّاسُ عَنْ دِیْنِهِمْ، أَمّا قَبْرُ فاطِمَةَ فَوَ الَّذی
نَفْسُ عَلِىٍّ بِیَدِهِ لَئِنْ رُمْتَ وَ أَصْحابُكَ شَیْئا مِنْ ذلكَ لاَسْقِیَنَّ الأَرْضَ مِنْ دِمائِكُمْ؛
اى فرزند سوداء (زن سیاهرو)! از حق خودم (خلافت) گذشتم
تا مبادا مردم از دینشان خارج شوند،
امّا در مورد قبر فاطمه علیهاالسلام، نه.
قسم به كسى كه جان على در دست اوست
اگر تو و یارانت قصد چنین كارى داشته باشید،
هر آینه زمین را از خونهاى شما سیراب خواهم كرد.»
در این هنگام خلیفه اول قسم یاد كرد كه چنین كارى انجام ندهد
و سپس آنجا را ترك كردند و مردم متفرق شدند.(4)
آرى فاطمه علیهاالسلام از میان شعلههاى ظلم و نامهربانى رهایى یافت،
اما على علیهالسلام و یتیمان فاطمه علیهاالسلام غریب و تنهاتر از گذشته
راه سخت و دشوارى را در پیش رو داشتند.
با شهادت آن بانوى بزرگ امیرمؤمنان
شریك روزهاى تلخ و پر درد زندگى خویش را از دست داد
و زندگى براى او دشوارتر گردید. در این هنگام بود كه این شعر را انشاء نمود:
نَفْسی عَلى زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ یا لَیْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ
لاخَیْرَ بَعْدَكِ فِی الحَیاةِ و إنَّما أبْكی مَخافَةَ أَنْ تَطُولَ حَیاتی
«جان من در بین نَفَسهایش حبس شده، اى كاش جانم به همراه آنها [از بدنم] خارج مىشد.
بعد از تو هیچ خیرى در زندگى [دنیا] وجود ندارد و من در حالى گریه مىكنم
كه مىترسم [بعد از تو] عمرم طولانى شود.»(5)
اى كاش مىآمد ز تن من جان من برون همراه نالههاى اسف خیز زار من
از سوز دل بنالم و ترسم كه از قضا گردد دراز زندگى رنجبار من
امیرمؤمنان علیهالسلام هنگام دفن زهراى مرضیّه
در حالى كه با فاطمه علیهاالسلام وداع مىنمود، وداع با پیامبر را به یاد آورد
و به پیامبر صلىاللهعلیهوآله چنین گفت:
«قَلَّ یا رَسُولَ اللهِ عن صَفِیَّتِكَ صَبْرى وَ رَقَّ عَنْها تَجَلُّدی... فلَقَدِ استُرْجِعَتِ الوَدیعَةُ
و أُخِذَتِ الرَّهینَةُ، أَمّا حُزْنی فَسَرْمَدٌ و أمّا لیلی فَمُسَهَّدٌ إلى أَنْ یَخْتارَ الله
ُ لی دارَكَ الّتی أَنْتَ بِها مُقیمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضافُرِ أُمّتِكَ عَلى هَضْمِها،
فأحفِها السُّؤالَ وَاستَخْبِرْهَا الْحالَ، هذا و لم یَطُلِ العَهْدُ و لَمْ یَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ(6)؛
اى پیامبر خدا! از فراق دختر برگزیدهات صبرم كم شده و طاقتم از دست رفته است...
امانت باز گردانده شد و آنچه در دست من بود گرفته شد،
اما اندوهم همیشگى است و شبهایم همراه بیدارى،
تا آن دم كه خداوند سر منزل تو را كه در آن اقامت گزیدهاى برایم انتخاب كند.
به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت
كه امّتت در ستم كردن به وى اجتماع كرده بودند،
سرگذشت وى را از او بپرس و چگونگى حال را از وى خبر گیر،
وضع این چنین است در حالى كه هنوز فاصلهاى از زمان حیات تو نگذشته
و یادت فراموش نگردیده است.»
با وجود این كه حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا بود
و تصوّر مىشود كه در زندگى از رفاه نسبى برخوردار بوده،
ولى بر خلاف تصور، آن بانوى صبور در زندگى با فقر و تنگدستى مواجه بود
و دوران سختى را مىگذراند؛
به حدّى كه ابن سعد از مورخین اهل سنّت
از قول على علیهالسلام نقل مىكند كه:
«لَقَدْ تَزَوَّجْتُ فاطِمَةَ وَ مالی وَ لَها فِراشٌ غیرُ جِلْدِ كَبْشٍ ننامُ
عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ و نَعْلَفُ عَلَیْهِ النّاضِحَ بِالنَّهارِ و مالی وَ لَها خادِمٌ غَیْرُها(1)؛
همانا با فاطمه ازدواج كردم در حالى كه براى من و او هیچ فرشى نبود مگر پوست گوسفندى كه شب بر روى آن مىخوابیدیم و در روز به شتر آبكش خود بر روى آن علوفه مىدادیم و به جز این شتر خدمتگزارى نداشتیم.»
همچنین اسكافى از علماى معتزلى مذهب اهل سنّت مىنویسد:
روزى حضرت على علیهالسلام از فاطمه پرسید:
آیا طعامى در خانه هست؟
فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد:
نه به خدا سوگند سه روز است كه براى خود و فرزندانمان
حسن و حسین چیزى نداریم.
على علیهالسلام فرمود:
پس چرا به من خبر ندادى.
ایشان فرمودند:
«إنّی لاَءَسْتَحْیى مِنْ رَبّی أَنْ أُكَلِّفكَ ما لاتَقْدِرُ عَلَیْهِ؛
من از خدایم شرم مىكنم از تو چیزى بخواهم
كه توانایى آماده كردن آن را نداشته باشى.»
در این هنگام على علیهالسلام از خانه بیرون آمد
و دینارى قرض گرفت. در میان راه مقداد را دید
كه از شدت گرما آستین خود را بر روى سرش گذاشته بود،
حضرت فرمود: «ما أَخْرَجَكَ فی هِذهِ الْحال و أَراكَ كَالْحیرانِ؛
چه چیزى در این حال (هواى گرم) تو را [از خانه] خارج نموده
و اكنون تو را حیران و سرگردان مىبینم.»
مقداد گفت: مرا معذور بدار و از من چیزى نپرس،
ولى با اصرار آن حضرت گفت:
همانا دیدم كه فرزندانم از شدّت گرسنگى گریه و زارى مىكنند
و من نتوانستم گریه آنها را تحمّل كنم.
در این هنگام امیرمؤمنان على علیهالسلام
آن دینار را به مقداد داد و سپس به طرف مسجد آمد
و بعد از این كه رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از نماز فارغ شد
ماجرا را براى ایشان تعریف نمود
و به همراه ایشان به سوى فاطمه علیهاالسلام آمدند.
هنگامى كه رسول خدا صلىاللهعلیهوآله وارد خانه شد فرمود:
«هاتی ما عِنْدَكِ یا فاطِمَةُ، قال علیهالسلام:
فأَخْرَجَتْ الینا مائدةً عَلَیْها طَعامٌ طَیِّبٌ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْهُ لَوْنا ولا أطْیَبَ رِیْحا؛
اى فاطمه آنچه را كه نزد توست بیاور.
على علیهالسلام مىفرماید:
فاطمه برایمان سفرهاى گسترد كه در آن طعامى پاكیزه و طاهر بود
كه تاكنون غذایى به خوشرنگى و خوشبویى آن ندیده بودم.
در این موقع پیامبر صلىاللهعلیهوآله به على علیهالسلام فرمود:
«هذا رِزْقٌ مِنَ اللهِ بَدَلُ دِینارِكَ(2)؛
این رزقى است از طرف پروردگار، عوض دینارى كه بخشیدى.»
همسر نازنین ایشان مولای متقیان علی علیه السلام میفرمایند:
هرگاه به زهرا می نگریستم تمام غم و غصه ام برطرف می شد
این دو زن و شوهر نمونه از نظر تفاهم و سازگاری با هم نیز نمونه بودند
به این تعبیر زیبا از مولای متقیان توجه کنید که چگونه تفاهم خود را با حضرت فاطمه بیان میدارد
به خدا سوگند من هرگز زهرا را خشمگین نکردم
و هیچ گاه
تا هنگامی که خداوند او را تحویل گرفت...
او را برای کاری مجبور نکردم
او نیز مرا خشمگین ننمود
و در هیچ کاری با من مخالفت نکرد
التماس دعا
![http://parvazeeshgh.persianblog.ir/1391/1/]()
حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خداي تعالي 9 اسم دارد:
فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا.
چرا فاطمه ؟
رسول خدا فرمود: زيرا او و شيعيانش از آتش جهنم قطع شدهاند
(فاطمه به معناي قطعشده و بريده است.)
و نيز امام صادق (ع) فرمود:
زيرا او از هر شر و بدي بريده شده است
و نيز چون مردم از رسيدن به معرفت كامل او قطع شده اند.
چرا صديقه ؟
زيرا او هرگز در زندگي جز راست نگفت
و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصديق كرد.
رسول خدا به اميرالمؤمنين فرمود:
يا علي، من به فاطمه سفارشهايي كرده ام كه به تو بگويد.
او هر چه گفت بپذير، زيرا او راستگوست، بسيار راستگو.
چرا مباركه ؟
بركت به معناي خير فراوان است
و از فاطمه نسل فراواني به عالم اسلام هديه شده .
لذا در بعضي از تفاسير آمده است
كه در آيه ي « انا اعطيناك الكوثر»
( اي رسول گرامي ما به تو خير كثير عطا كرديم)
منظور، فاطمه (س) است.
چرا طاهره ؟
امام باقر (ع) فرمود:
زيرا او از هر ناپاكي ظاهري و هر گونه ناپاكي دامن، مبري است.
و نيز طبق روايات متعدد،
آيه تطهير
( انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا)
درباره حضرت فاطمه نازل شده است.
پس فاطمه طاهره است
زيرا هر گونه رجس و پليدي و ناپاكي از وجود مقدسش دور است.
چرا زكيه ؟
زكاة هم به معناي رشد و نمو
و هم به معناي طهارت است،
بنابراين زكيه هم يعني از فاطمه
نسل پرباري پا به عرصه وجود خواهد گذاشت
و هم اينكه او وجودي است پاك و طاهر .
چرا راضيه ؟
زندگي كوتاه حضرت فاطمه
با غم و اندوه و نيز با تلاش و سختي همراه بود.
او زندگي بسيار مشكلي را پشت سر گذاشت
ولي هرگز لب به شكايت باز نكرد،
بلكه همواره خداي بزرگ را شكر ميكرد و راضي بود .
روايت شده روزي رسول خداحضرت فاطمه را ديد
كه لباس خشني بر تن داشت
و با دستهاي مباركش آسياب ميكرد
در حاليكه طفل كوچك خود را هم شير ميداد.
رسول خدا گريان شد و فرمود:
اي دختركم، تلخي اين دنيا را بچش،
براي رسيدن به شيريني آخرت.
حضرت فاطمه نه تنها لب به شكايت باز نكرد،
بلكه عرض كرد: اي رسول خدا، من خدا را براي نعمتهايش سپاسگزارم.
و نيز روزي اميرالمؤمنين از رسول خدا خواست
اگر ممكن باشد براي فاطمه مستخدمه اي بگيرد،
اما رسول خدا تسبيح فاطمه را به آنها تعليم فرمود.
حضرت زهرا پس از شنيدن اين دستور پيغمبر اكرم سه بار فرمود:
من از خدا و رسولش راضيم.
چرا مرضيه ؟
تمام كارهاي حضرت فاطمه مورد رضايت خدا و رسول بود.
رسول خدا هيچ گاه بر فاطمه غضب نكرد،
به او خرده نگرفت و برعكس،
گاهي ميفرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) .
اين چنين است كه رسول خدا
رضاي فاطمه را رضاي خدا ميدانست و ميفرمود:
خدا از غضب فاطمه غضب مي كند
و از رضايت او راضي ميشود.
چرا محدثه ؟
امام صادق (ع) در اين مورد فرمود:
زيرا ملائكه از آسمان فرود ميآمدند و با او سخن ميگفتند.
در فرهنگ اسلامى محدثان راستين
همواره از حرمت و منزلت ويژه اى برخوردار بوده اند،
محدثان و راويان در حفظ و حراست از گنجينه هاى معارف
و ارزشهاى دينى و ذخاير گرانمايه مكتب تشيع و رشد
و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند
و حامل ودايع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.
چرا زهرا ؟
امام صادق فرمود: زيرا نور آن بانوي مكرمه
در يك روز سه بار براي اميرالمؤمنين ميدرخشيد،
و چون در محراب عبادت ميايستاد
نور درخشنده او براي اهل آسمان مي درخشيد
همانگونه كه نور ستارگان براي اهل زمين ميدرخشد.
برخي نامهاي ديگر حضرت فاطمه (س)
حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شريف)، سيده
(بانوي محترم)، عذراء (پرده نشين)، حوراء (فرشته، حوريه)،
مريم كبري (مريم برتر)، نوريه (تابناك، درخشنده )
و نام آن بانو در آسمان، منصوره (ياريشده) است.
كنيه هاي حضرت
ام الحسن، ام الحسين، ام المحسن، ام الائمه، ام ابيها.
حضرت فاطمه (س) آن قدر به پدر بزرگوارش محبت مي كرد
و مادرانه عشق مي ورزيد كه " ام ابيها" (مادر پدرش) لقب گرفت
این مادر نمونه توانست فرزندانی تربیت کند که عالم اسلام از آنها بهره مند شود
او ثابت کرد که میشود با رعایت حجاب و عفاف
دختران و پسرانی را چنان تربیت کند که الگو و رهبران جامعه باشند
اگر جریان عاشورا
و موقعیتهای مناسب برای سخنرانی دختران حضرت فاطمه فراهم نمیشد
شاید تاریخ کمتر به مقام علمی و شهامت آنها پی میبرد
آری او ثابت کرد که میتوان در سخت ترین شرایط اقتصادی و نا امنی
فرزندانی پاک و سالم و عالم و با فضیلت تربیت کرد
و در عین حال نیز از وظایف عبادی و سیاسی و تربیتی نیز دور نماند
عبادتهای شبانه و خضوع و خشوع و ذکر و قرآن را هرگز به بهانه فرزند داری ترک نمیکرد
و این چنین بود که هم اکنون او به عنوان مادر نمونه و الگوی زیبای مادران جهان مطرح است
یادمان نرود که امروز جامعه ما مدیون حضرت زهراست
مدیون تعالیم و فعالیتهای فرزندان او
به ویژه سید الشهدا و حضرت محمد باقر و حضرت جعفر صادق علیه السلام
آری آنگاه که او تا صبح به نماز می ایستاد و همسایگان را دعا میکرد
فرزندان خود را با عمل خویش به عبادت و راز و نیاز تشویق می کرد
و انگاه که در مقابل نابینا هم خود را پنهان می کرد
و میگفت من او را می بینم و او نیز بوی مرا حس میکند!
درسی بود از عفاف که به دخترانش می آموخت
التماس دعا
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1