خیانت به همسر؛ از سر دلسوزی
این فراز دعا بیشتر وقتهایی کاربرد دارد که فهمیدیم که داریم از حدمان و از خطوط قرمزمان عبور میکنیم و باید رابطهی پیشآمده را قطع کنیم؛ آن وقت باید کار را به خدا واگذارکنیم و تسبیح به دست بگیریم و بخوانیم: اللهم فرِّج عن کل مکروب....
رنج و گرفتاری یک واقعیت انکارنشدنی تو زندگی آدمهاست؛ خداوند در قرآن میفرماید: لقد خلقنا الانسان فی کبد یعنی ما انسان را در رنج آفریدیم. گرفتاریها و بلاها هم اگرچه به هر حال سختاند و گاهی غیرقابل تحمل بهنظرمیرسند اما برای رشد و پیشرفت انسانها لازماند و گریزی از آنها نیست؛ برای همین هم همهی آدمها باید تلاش کنند که گرفتاریها و دردهای خودشان را به شادی و نشاط تغییر دهند و صدالبته برای رفع گرفتاری دیگران هم تا جایی که ممکن است زحمت بکشند. درواقع وقتی روایات را میخوانیم شاید هیچ عملی به اندازهی رفع گرفتاری مردم برای انسانها بهشتآور نیست؛ اما برای حل گرفتاریها و دردهای مردم دو تا شرط مهم وجود دارد که رعایت نکردنش نه فقط گرفتاری مردم رو حل نمیکند بلکه گاهی مشکلات جدیدی پدید میآورد که حلشدنش به این راحتی نیست.
یکی از این شرط ها این است که این تلاش مقدس برای حل مشکل مردم، تبدیل به کنجکاوی و فضولی در زندگی مردم نشود. تردیدی نیست که در فرایند حل مشکلات، ما اطلاعاتی از زندگی طرف مقابل به دست میآوریم که علیالقاعده جزو اطلاعات معمول زندگی او نیست و گاهی حتی رازهای زندگی اوست بنابراین خیلی ممکن است که از یک جایی به بعد به عنوان کسی که میخواهد مشکل را حل کند، به حکم این که بالاخره انسان هستیم و کنجکاو، وسوسه شویم که چیزهای دیگری از زندگی طرف بدانیم و مدام بپرسیم و بپرسیم. آن آدم گرفتار هم چون به هر حال به دوستش، مشاورش، معلمش برای حل مشکلش اعتماد کرده فکر میکند گفتن این اطلاعات، حتما لازم است و به همین خاطر در یک فرایند معیوب، کوهی از رازها و حرفهای مگوی زندگیش را به ما منتقل میکند که نه فقط فایدهای ندارد بلکه بار روانی و مسۆولیت ما را افزون و توان رازنگهداری ما را کمتر میکند. پس شرط اول، یک تقوای درونی است که آدمها برای حل مشکلات دیگران باید داشته باشند. تقوایی که نگذارد انسان به بهانهی حل مشکلات، کنجکاوی و فضولی کند و رازهای دیگران را پیجویی کند. دانستن راز دیگران هیچ ارزشی ندارد همچنان که حرص زدن برای این دانستنها، قطعاً خلاف تقواست و گاهی دردسرهای آدم را بیشتر و بیشتر میکند.
خیلی از خیانتها از همین حل مشکلها آغاز شده و چون اتفاقاً طرف مشکلدار، آن مرد یا زن همکارش را مدام با همسر احتمالاً نامهربان خود مقایسه کرده مدام این ارتباط عاطفی از طریق گفتوگو و پیامک و ایمیل و چت و وایبر و شبیه اینها محکمتر و محکمتر شده تا این که دو طرف چشم بازکردهاند و خود را در حال خیانتی باورنکردنی یافتهاند.
:: موضوعات مرتبط:
اجتماع امروز ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0