خدایا،در غم و درد شخصی می سوختم . تو آنچنان در دردها
و غم های زجر دیدگان و محرومین و دلشکستگان غرقم کردی
که دردها و غم های شخصی را فراموش کردم .
تو مرا با زجر و شکنجه همه محرومین و مظلومین تاریخ آشنا کردی .
از این راه، تو مرا با علی (ع) آشنا کردی، حسین(ع) را
به من شناساندی ، با دردها و غم های زینب(س)
آشنایم کردی،تو مرا با تاریخ درآمیختی.
ومن خود را در تاریخ فراموش کردم و با ازلیت و ابدیت یکی شدم،
از این نعمت بزرگ تو را شکر میکنم.
خدایا، تو را شکر میکنم که به من توکل و رضا اعطا کردی
و در سخت ترین طوفان ها و خطر ناک ترین گرداب ها آنچنان
به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستی ها
و بلندی هایش آشتی کردم و به آنچه تو برمن مقدر کرده ای رضا دادم .
آنچه را دوست داشتم و تو گرفتی ، با آسودگی پذیرفتم و آنچه
را نداشتم و تو رحمت کردی ، بر آن شکر گذاشتم .
از ناراحتی معدوم آسودم و از قید تعلقات زودگذر آزاد شدم
و از بند دلهره های کشنده رستم و دانستم که
سرنوشت من و حیات من و عزت و ذلت من به دست تو است ،
لذا از ناراحتی های فراوان آزاد شدم.
نیایش های شهید چمران............!