احادیث ائمه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
باسلام به وبلاگ من خوش آمدید!!
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 60
بازدید دیروز : 208
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 977
بازدید کل : 190179
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



تبلیغات
وصیتنامه شهدا
گذشته..
نویسنده : فهیمه
تاریخ : شنبه 15 آذر 1393

 

آنها می گویند ایران باید اعتماد جامعه جهانی را جلب کند که در این حرف دو نکته کاملاً غلط وجود دارد.

اولین نکته این است که این چند کشور معدود، نام خودشان را جامعه جهانی گذاشته اند و برای اثبات این حرف حدود ۱۵۰ کشور عضو غیرمتعهدها و میلیاردها نفر از جامعه بشری را عملاً از جامعه جهانی حذف می کنند.

نکته دوم این است که ما اصلاً به اعتمادکردن آمریکا هیچ احتیاجی نداریم و نمی خواهیم اعتماد او را جلب کنیم چرا که برای ما اهمیتی ندارد.

اینها مستکبرند و ما آبمان با مستکبران در یک جوی نمی رود.

 

*************************************************

 

خدایا

تو خود میدانی که من

تنها یک قطره ناچیز هستم

مرا در وجود دریایی خود 

غرق کن..

و این دنیا را حائلی بین من و خودت قرار مده

 

**********************************************************

 

گذشته که گذشت و نیست.

آینده هم که نیامده و نیست،

پس چه غصه ای ؟

تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

(حاج اسماعیل دولابی)

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکس نوشته4
نویسنده : فهیمه
تاریخ : شنبه 15 آذر 1393

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
می ترسم از بعضی آدمها ...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : شنبه 15 آذر 1393

می ترسم از بعضی آدمها ...

آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردا بدون هیچ توضیحی رهایت می کنند ...

آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند  و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند ...

آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان ...

آدمهایی که امروز قدرشناس محبتت هستند  و فردا طلبکار محبتت ...

 

آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا بر زمینت می زنند ...

آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند ...

امروز سفیدند ، فردا خاکستری ، پس فردا سیاه ...

 

**************************************************

 

پرنده ای که مال شما نیست

 

 

اگر صدقفس بسازی باز هم می پرد

 

 

برای خودت زندگــــی کن

 

 

کسی که تورا دوست داشته باشد

 

 

با تو میماند ، برای داشتنت می جنگد...

 **************************************************

 

 

 

 

امـا اگــــر دوســــــت نداشته باشد

 

 

به هر بهانه ای میرود...

 

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
آری درد دارد...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : شنبه 15 آذر 1393


 {دَرد} دآرد !!!!!

 

 

زنـבگـے دَر عَصــــرے کـﮧ شُعآرِ مـَردُمآنـش "مآ اَهلِ کوفـﮧ نیستیمــ بآشَـد"

 

امآ

 

طلحـﮧ و زُبیـــــــرهآ בر وسط میدآن عربَـده کشــے کنند و

 

{علـے} هَمُچنآن تنهآ بمآنـَد

+ هنوز هستیم مایی که نابود میکنیم

آنکس را که مایه ی اندوه رهبرمان گردد ...

آقا جون ... اشک نریز ... اشکات آتیشمون میزنه...

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
من که فقیر نمی بینم
نویسنده : فهیمه
تاریخ : شنبه 14 آذر 1393

 

ضعیف کشی، هنر ضعیفانی است

که در دام قدرت افتاده اند.

******************************************************

چرا خیلی از آدمـا :

از ســوسـک می ترسند . . . از له کردن شخـصـیت دیگران مثل سـوسک نمی ترسند ؟

از عــنکبوت می ترسند . . . از اینکه تمام زندگـیمون تار عــنکبوت ببندد نمی ترسند ؟

از شـکـسـتن لـیـوان مـی ترسند . . . از شــکـسـتـن دل آدمـهـا نـمی تـرسـنـد ؟

از اینکه بهشون خیانت کنند می ترسند . . . از خیانت به دیگران نمی ترسند ؟

از چشم چرانی و نگاه بد به ناموسشون می ترسند . . . ولی از نگاه به ناموس مردم نمی ترسند ؟

از آزار ناموس خودشون توسط دیگران هراس دارند . . . ولی از اذیت شدن ناموس دیگران هراسی ندارند ؟

چـــرا ؟ ؟ ؟

 

**************************************************************

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماع امروز , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب ...
روش تربیتی خدا
نویسنده : فهیمه
تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393

روش تربیتی خدا

زمانیکه خدا بخواهد کسی
را تربیت کند
وی را به مدرسه سلطنتی نمی فرستد
بلکه او رادر مدرسه احتیاج و سختیها تعلیم میدهد.

**************************************

راهپیمایان کربلا!
به هوش باشید!
اگر میانه ی راه،
مردی دیدید بلند قامت ، دلربا،
با چشمهایی مهربان و نگاهی بس بزرگ،
اگر دیدید تمام راه خون می گرید،
اگر شیرخواره می بیند،
پای تاول زده می‌بیند،
دخترکی دست در دست پدر می‌بیند و دیگر تاب رفتنش نمی‌ماند...
اگر مردی را دیدید که دو برادر می‌بیند،
جوان در پشت سر پدر می بیند،
یا زنان چادر به سر می‌بیند و فریاد گریه اش بلند می‌شود....
به رسم اعراب با معرفت،
آب بر پایش نه، بوسه بر خاک پایش زنید که مطاف ملائک است!

اگر دیدید مردی این چنین،
تنها و بی همراه ، قدم بر می داشت...
شگفتتان نباشد...

عمری است که تنهایش گذاشته ایم....

*************************

یک کار خیر....یک شمع روشن درتاریکی این روزها

ﮔﯿﺮﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺍﺳﺖ
، ﺗﻮ ﺷﻤﻊ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ

  ﺗﻮ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﯽ

 ﺷﻤﻊ
ﺑﺎﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﻮﺭﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ

***********************************


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آیا بنده ی مومنی نیست؟
نویسنده : فهیمه
تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393
امام محمد باقر عليه السلام :

خداوند متعال، هر #شبِ-جمعه ، از آغاز شب تا پايان آن، از فراز عرش خويش ندا مى‌دهد:
آيا بنده مؤمنى نيست كه تا پيش از سپيده دَم، مرا براى آخرت و دنيايش بخواند و من، پاسخش دهم؟
آيا بنده مؤمنى نيست كه تا پيش از سپيده دَم از گناهانش به درگاه من، توبه كند و من هم به سوى او بازگردم [و توبه اش را بپذيرم].
آيا بنده مؤمنى نيست كه من روزى‌اش را بر او تنگ كرده باشم و او تا پيش از سپيده دَم، افزايش در روزى اش را از من بخواهد و من بر روزى او بيفزايم و به آن گشايش دهم؟
آيا بنده مؤمنِ زندانى و غم زده‌اى نيست كه از من بخواهد از زندان آزاد و رهايش كنم؟
آيا بنده مؤمنِ ستم ديده‌اى نيست كه تا پيش از سپيده دَم از من بخواهد كه دادش را بستانم و من انتقام او را بگيرم و داد وى بستانم؟
و تا سپيده دَم، به اين ندا ادامه مى‌دهد.

«تهذيب الأحكام ، جلد 3، صفحه 5 »
 
 
*************************************************
 
**********************************************************
ديگر هيچ چيز
مطلقا هیچ چیز و هيچ كس مهم نيست
آن چه مهم بود
لا به لاي اين روزها جا ماند
و پس از آن
ديگر هيچ مانده و هيچ…

نگران نباش
حال دلم خوب است !!!
نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست
نه از شیون های مداومش، به وقت ِ خواستن ِ تو...
آرام
جوری که نبینی و نشنوی
گوشه ای نشسته

انگارهرچقدر بيشتر دلتنگ میشوم...
دورتر ميشوی...
برگرد ب خوابهایم
قول ميدهم آرامتر شوم

بگذریم ....

می سپارمت
به
خدایی که
نداده
پست گرفت...
**********************************************************
این طوری میشه که میگن چادری ها خودشون از همه بدترن،چرا بدترن؟
چون باید چادر داشته باشی کنارش کلی حیا داشته باشی...
ولی اصلا آرایش نداشته باشی ...
حرکات ناجور نداشته باشی...
اینجوری تازه میشی یه چادری باحجاب...
 

 

****************************************

فلفل؛
←حتی کمترین مقدارش هم تند است!
دهان سوز است؛
میسوزاند...
بانوی چادری عزیز!
×نگو کمی از موهایم پیدا باشد اشکالی ندارد
×نگو کمی آرایش اشکال ندارد
اشکال دارد!
هم برای تو ◀حجاب سوز▶ است!
و هم برای دیگران"طعم خوش چادر" را تند و دهان سوز میکند.
 
 
*********************************************
ای بانــــوی سر زمین من !!!!
این قدر دَم نزن از بی غیـــرتی مردان سرزمینم ..
اندکـــی تو هم بانو بــآش ..
ارزش ناموس بودنت را نگــــه دار ..
 
 
 

 

 

 

 

 

 


:: موضوعات مرتبط: اجتماع امروز , ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
چه كنيم تا به گناه آلوده نشويم؟
نویسنده : فهیمه
تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393

سوال : چه كنيم تا به گناه آلوده نشويم؟

پاسخ
پاسخ: مقدمه‏ اينكه انسان در صدد تهذيب نفس و كسب كمالات انساني باشد و براي موفقيت در اين راه درخواست كمك كند جاي تبريك دارد! چرا كه در اصطلاح اين مرحله را مرحله‏ي طلب مي‏نامند و تا اين «خواست» و «طلب» وجود نداشته باشد در كسب فضائل انساني توفيقي حاصل نمي‏شود. اينك پاسخ: آنچه از آيات و روايات بر مي‏آيد اين است كه سر منشأ گناهان «غفلت» مي‏باشد. از اين رو برخي بزرگان اولين منزل و اولين گام در تهذيب نفس را «يقظه» يعني بيداري از خواب غفلت مي‏دانند. دومين گام و منزل، تفكر مي‏باشد. آري بعد از بيداري نوبت به تفكر مي‏رسد نياز است بوسيله تفكر زنگار غفلت را از آيينه دل زدود تا حقايق در آن تجلي كند. هشدارهاي قرآن با عبارت‏هاي «افلا تعقلون» آيا انديشه نمي‏كنيد و «افلا تذكرون» آيا متذكر نمي‏شويد و «افلا تتفكرون» آيا تفكر نمي‏كنيد و مانند آن؛ فريادهايي است كه قرآن مي‏زند تا از خواب سنگين غفلت بيدار شويم و آماده‏ي حركت به سوي مقصد شويم. ممكن است سوال شود تفكر در مورد چي؟! تفكر در مورد اين كه چي بنا بود بشويم و چي شديم. مگر نه اين كه انسان خليفة اللَّه است و استعدادهاي زيادي دارد كه بايد به شكوفايي برساند و انسان اشرف مخلوقات است، «أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا» آيا به همين لذت زودگذر دنيا راضي شديد؟! تفكر در مورد اين كه خداوند شاهد اعمال و رفتار ماست. مگر نه اينكه اگر بچه‏ي كوچكي در اطاق باشد، «دست از پا خطا نمي‏كنيم» چطور از بچه حيا مي‏كنيم ولي از خدا خير! تفكر در مورد اين كه گناه با جسم و روح ما چه مي‏كند! تفكر در مورد اين كه گناه با دنيا و آخرت ما چه مي‏كند! مگر خداوند نفرمود كه عاقبت گناهكاران جهنم عذاب آلود است! و هر كه گناه بكند در اين دنيا زندگي او سخت مي‏شود! مگر اهلبيت به ما گوشزد نكردند كه: گناه رزق و روزي را دفع مي‏كند. گناه بلا را نازل مي‏كند. گناه نعمت‏ها را تغيير مي‏دهد و مي‏گيرد. گناه مانع استجابت دعا مي‏شود. و بالاخره اين كه استمرار گناه باعث تكذيب خداوند مي‏شود. و از طرفي‏ تفكر در عظمت خداوند! تفكر در نعمت هايي كه خداوند به ما داده! تفكر در اعمال و رفتار ما در قبال آن همه لطف خدا! و... به نظر مي‏رسد تفكر در اين امور انسان را از خواب غفلت بيدار مي‏كند، تا نوبت گام بعدي شود. سومين گام و منزل، منزل اراده و عزم راسخ است. آري بعد از بيداريِ جديدِ حاصل از تفكر، انسان از گذشته‏ي خود پشيمان مي‏شود و رو به توبه و انابه مي‏آورد اينجاست كه به اراده‏ي محكم، بر ترك گناه و جبران گذشته نياز دارد. كه به طور طبيعي اين انقلاب دروني و اراده محكم، نياز به محرك دارد. كه محرك دروني تفكر بود و محرك بيروني نيز مي‏تواند آيات قرآن و روايات اهل بيت باشد. چرا كه از آيات قرآن بر مي‏آيد كه: تدبر در قرآن قفل دل را باز مي‏كند و روايات اهلبيت هم باعث حيات دل مي‏شوند. و شركت در مجالس اهلبيت و شنيدن موعظه محرك خوبي براي ادامه راه مي‏باشد. چرا كه گفته شده در اين راه براي دل‏هاي آماده موعظه، معجزه مي‏كند. تذكرات: اينك نظر شما را به نكات ديگري در اين باره به اختصار جلب مي‏كنيم: 1. بديهي است كه به موازات مراحل قبلي، مواظبت بر انجام واجبات بويژه نمازهاي واجب ضروري مي‏باشد. چرا كه؛ «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ» 2. درخواست از خدا و اميد به رحمت خداوند چرا كه يأس از رحمت او، خود از گناهان كبيره مي‏باشد. 3. توسل به اهلبيت و درخواست كمك و ياري از آن بزرگواران براي موفقيت در اين راه. (چرا كه آنها واسطه‏ي فيض و رحمت الهي بر بندگان هستند). 4. ارتباط با علما و شركت در مجالس آنها. 5. مطالعه زندگي نامه علما و اولياي خدا. 6. پرهيز از پرخوري و پرخوابي. 7. لحظات خلوت خود را با مطالعه‏ي كتاب و كار و فعاليت ورزشي غني سازي كنيم. معرفي كتاب: براي مطالعه‏ي بيشتر در اين زمينه رجوع فرماييد به: 1. اخلاق در قرآن آيت اللَّه مكارم شيرازي‏ 2. قلب سليم شهيد دستغيب‏ 3. تهذيب نفس آيت اللَّه اميني‏ 4. گناهان كبيره شهيد دستغيب‏ 5. گناه‏شناسي محمد محمدي اشتهاردي‏ :



:: موضوعات مرتبط: اجتماع امروز , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سوال : آيا دوست داشتن ديگران با درجات عالي تقوا منافات دارد؟

پاسخ
پاسخ: در همين راستا به پرسش هايي ديگر بر مي خوريم مانند: آيا دوست داشتن غيرخدا لازم است يا نه؟ و آيا با دوست داشتن خدا منافاتي دارد؟ اگر انسان دل و قلب خودش را براي محبت خدا خالي كند آيا جايي براي محبت غير خدا باقي مي ماند يا نه؟ آيا اين محبت ها با مراتب عالي تقوي منافات دارد يا خير؟! قرآن كريم از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه خواسته كه بيشترين محبت را نسبت به خداوند متعال داشته باشيم در سوره ي بقره مي فرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ»؛ «بعضي از مردم، معبودهايي غير از خدا براي خود انتخاب مي كنند و آنها را همچون خدا دوست دارند اما كساني كه ايمان آوردند محبتشان نسبت به خدا شديدتر است!» مؤمنين «أشد حب الله» هستند نه اينكه نسبت به ديگران محبت ندارند. آري قرآن كريم نه تنها از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه در برخي آيات بعضي را تاييد و به پاره اي از محبت ها و دوستي ها نيز توصيه مي كند كه نمونه هايي از آنرا در اينجا مي آوريم: در سوره ي زخرف مي فرمايد:«الْأَخِلاَّءُ يوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»؛ «آنهايي كه با هم در دنيا دوست هستند در آخرت بعضي آنها با بعضي دشمنند به جز آنان كه تقوي دارند.» اين آيه نشان مي دهد كه حتي «خُلَّت» كه از درجات بالاي محبت است منافاتي با تقواي الهي ندارد. ـ در برخي از آيات قرآن از محبت و دوستي مهاجرين سخن گفته شده است. ـ احسان و نيكي به پدر و مادر لازمه اش دوستي است. ـ و همچنين محبت و دوستي نسبت به اهل بيت(عليه السلام) به عنوان اجر رسالت سفارش شده است كه «لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي‏» و اين «مَوَدَّت» مرتبه اي از محبت است يا در روايت حكايت شده: «أحبَّ الله من أحب حسينا» كسي كه به امام حسين(عليه السلام) محبت داشته باشد خداوند او را دوست دارد. از اين مجموعه به دست مي آيد كه اين محبت ها با محبت خدا منافاتي ندارد بله اگر ديگران راهي غيرالهي انتخاب كنند و انسان بخواهد آنها را دوست داشته باشد با محبت الهي ناسازگار است وگرنه محبت اهل بيت(عليه السلام) و محبت پدر و مادر و محبت به افراد نيك، در طول محبت خداست نه در عرض محبت خداوند، بنابراين هر چه انسان پيامبر و اهل بيت(عليه السلام) او را بيشتر دوست داشته باشد خدا را بيشتر دوست خواهد داشت چون اينها مظاهر الهي هستند. و اين محبت در طول محبت خداست خدا و پيامبر هم به اين نوع محبت ها توصيه كرده اند اما اگر محبتي در عرض محبت خدا و يا در مقابل محبت خدا باشد يعني جهتي غيرالهي بگيرد اين ناپسند است و در روز قيامت هم مايه ي پشيماني است و قرآن كريم مي فرمايد: «يا وَيلَتَي‏ لَيتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً» برخي روز رستاخيز مي گويند: «كاش من فلاني را دوست خودم انتخاب نكرده بودم.» و در سوره ي توبه در مورد اين نوع محبت مي فرمايد: «بگو به مردم كه اگر پدران و مادران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و طايفة شما، و اموالي كه به دست آورده ايد، و تجارتي كه از كسادش مي ترسيد و خانه هايي كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا دوست داشتني تر باشند (اين خوب نيست و آن وقت) بايد منتظر باشيد تا فرمان خداوند بر (تنبيه) شما فرا رسد؛ و خداوند گروه نادرستان را هدايت نمي كند» بنابراين محبتي كه در مقابل محبت خدا قرار بگيرد، چه به فرزند باشد چه به ثروت باشد اين محبت، محبت منفي است. اما اگر همين محبت ها در طول محبت خدا باشد يعني ما فرزند و ثروت و... را براي خدا دوست داشته باشيم اين نه تنها بد نمي باشد بلكه چيزي است كه خداوند به آن توصيه كرده است. راه هاي شناخت محبت هاي الهي: حال ممكن است اين پرسش مطرح شود كه از كجا معلوم مي شود كه اين محبت براي خداست، و مي تواند با محبت خدا در دل انسان جاي بگيرد؟ و يا اين محبت در مقابل خداست و بايد از دل بيرون برود؟! پاسخ وقتي روشن مي شود كه انسان بر سر دو راهي ها در مقام انتخاب قرار بگيرد. مثلاً اگر انسان فرزندش را براي خدا دوست داشته باشد موقع جهاد موقع جهاد در راه خدا ـ كه در اين آيه اشاره شده بود ـ حاضر است او را در راه خدا قرباني كند و دستور خدا، (جهاد) را بر محبت فرزندش مقدم مي كند اما اگر اين محبت در مقابل خدا و محبتي منفي باشد، حاضر نيست از فرزند و اموالش در راه خدا بگذرد. در مورد منافع قبيله يا حزب و گروه هم همين معيار مطرح است. در آيه ي آخر سوره ي مجادله اشاره ي صريحي به اين مطلب دارد و مي فرمايد: «هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز داشته باشند نمي يابي كه با دشمنان خدا و دشمنان پيامبر دوستي داشته باشند هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان باشند.» اگر كسي ايمان به خدا و رستاخيز دارد نمي تواند با كساني كه دشمن خدا و پيامبر هستند دوستي داشته باشد، اين دو دوستي با هم منافات دارد و در حقيقت اين دو دوستي با هم قابل جمع نمي باشد و در ادامه ي آيه به نكته ي بسيار ظريفي اشاره مي كند و مي فرمايد: كساني كه ايمان به خدا و پيامبر دارند با دشمنان شان رابطه دوستي ندارند ولو اينكه اين افراد دشمن، پدران يا فرزندان خودشان باشند يا برادرانشان، يا قبيله آنها باشند. اگر انسان به اصطلاح «تولي» و «تبري» پيدا كرد يعني با خدا و پيامبر و دوستانش دوست بود و با دشمنان آنها دشمن بود خداوند در موردش مي فرمايد: «آنان كساني هستند كه خدا ايمان را بر صفحه ي دل هايشان نوشته و با روحي از ناحيه ي خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغ هايي از بهشت وارد مي كند كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن مي مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها حزب الله اند؛ بدانيد حزب الله پيروزان و رستگارانند.» پس اگر كسي مي خواهد حزب الله باشد بايد با خدا و رسولش دوست باشد و با دشمنان خدا و دشمنان رسولش دوست نباشد بلكه با آنها مبارزه كند. اين مجموعه آيات، نشانگر دو دسته محبت يكي در مقابل محبت خدا و ديگري در طول محبت خدا مي باشد. :

پاسخ
پاسخ: در همين راستا به پرسش هايي ديگر بر مي خوريم مانند: آيا دوست داشتن غيرخدا لازم است يا نه؟ و آيا با دوست داشتن خدا منافاتي دارد؟ اگر انسان دل و قلب خودش را براي محبت خدا خالي كند آيا جايي براي محبت غير خدا باقي مي ماند يا نه؟ آيا اين محبت ها با مراتب عالي تقوي منافات دارد يا خير؟! قرآن كريم از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه خواسته كه بيشترين محبت را نسبت به خداوند متعال داشته باشيم در سوره ي بقره مي فرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ»؛ «بعضي از مردم، معبودهايي غير از خدا براي خود انتخاب مي كنند و آنها را همچون خدا دوست دارند اما كساني كه ايمان آوردند محبتشان نسبت به خدا شديدتر است!» مؤمنين «أشد حب الله» هستند نه اينكه نسبت به ديگران محبت ندارند. آري قرآن كريم نه تنها از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه در برخي آيات بعضي را تاييد و به پاره اي از محبت ها و دوستي ها نيز توصيه مي كند كه نمونه هايي از آنرا در اينجا مي آوريم: در سوره ي زخرف مي فرمايد:«الْأَخِلاَّءُ يوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»؛ «آنهايي كه با هم در دنيا دوست هستند در آخرت بعضي آنها با بعضي دشمنند به جز آنان كه تقوي دارند.» اين آيه نشان مي دهد كه حتي «خُلَّت» كه از درجات بالاي محبت است منافاتي با تقواي الهي ندارد. ـ در برخي از آيات قرآن از محبت و دوستي مهاجرين سخن گفته شده است. ـ احسان و نيكي به پدر و مادر لازمه اش دوستي است. ـ و همچنين محبت و دوستي نسبت به اهل بيت(عليه السلام) به عنوان اجر رسالت سفارش شده است كه «لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي‏» و اين «مَوَدَّت» مرتبه اي از محبت است يا در روايت حكايت شده: «أحبَّ الله من أحب حسينا» كسي كه به امام حسين(عليه السلام) محبت داشته باشد خداوند او را دوست دارد. از اين مجموعه به دست مي آيد كه اين محبت ها با محبت خدا منافاتي ندارد بله اگر ديگران راهي غيرالهي انتخاب كنند و انسان بخواهد آنها را دوست داشته باشد با محبت الهي ناسازگار است وگرنه محبت اهل بيت(عليه السلام) و محبت پدر و مادر و محبت به افراد نيك، در طول محبت خداست نه در عرض محبت خداوند، بنابراين هر چه انسان پيامبر و اهل بيت(عليه السلام) او را بيشتر دوست داشته باشد خدا را بيشتر دوست خواهد داشت چون اينها مظاهر الهي هستند. و اين محبت در طول محبت خداست خدا و پيامبر هم به اين نوع محبت ها توصيه كرده اند اما اگر محبتي در عرض محبت خدا و يا در مقابل محبت خدا باشد يعني جهتي غيرالهي بگيرد اين ناپسند است و در روز قيامت هم مايه ي پشيماني است و قرآن كريم مي فرمايد: «يا وَيلَتَي‏ لَيتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً» برخي روز رستاخيز مي گويند: «كاش من فلاني را دوست خودم انتخاب نكرده بودم.» و در سوره ي توبه در مورد اين نوع محبت مي فرمايد: «بگو به مردم كه اگر پدران و مادران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و طايفة شما، و اموالي كه به دست آورده ايد، و تجارتي كه از كسادش مي ترسيد و خانه هايي كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا دوست داشتني تر باشند (اين خوب نيست و آن وقت) بايد منتظر باشيد تا فرمان خداوند بر (تنبيه) شما فرا رسد؛ و خداوند گروه نادرستان را هدايت نمي كند» بنابراين محبتي كه در مقابل محبت خدا قرار بگيرد، چه به فرزند باشد چه به ثروت باشد اين محبت، محبت منفي است. اما اگر همين محبت ها در طول محبت خدا باشد يعني ما فرزند و ثروت و... را براي خدا دوست داشته باشيم اين نه تنها بد نمي باشد بلكه چيزي است كه خداوند به آن توصيه كرده است. راه هاي شناخت محبت هاي الهي: حال ممكن است اين پرسش مطرح شود كه از كجا معلوم مي شود كه اين محبت براي خداست، و مي تواند با محبت خدا در دل انسان جاي بگيرد؟ و يا اين محبت در مقابل خداست و بايد از دل بيرون برود؟! پاسخ وقتي روشن مي شود كه انسان بر سر دو راهي ها در مقام انتخاب قرار بگيرد. مثلاً اگر انسان فرزندش را براي خدا دوست داشته باشد موقع جهاد موقع جهاد در راه خدا ـ كه در اين آيه اشاره شده بود ـ حاضر است او را در راه خدا قرباني كند و دستور خدا، (جهاد) را بر محبت فرزندش مقدم مي كند اما اگر اين محبت در مقابل خدا و محبتي منفي باشد، حاضر نيست از فرزند و اموالش در راه خدا بگذرد. در مورد منافع قبيله يا حزب و گروه هم همين معيار مطرح است. در آيه ي آخر سوره ي مجادله اشاره ي صريحي به اين مطلب دارد و مي فرمايد: «هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز داشته باشند نمي يابي كه با دشمنان خدا و دشمنان پيامبر دوستي داشته باشند هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان باشند.» اگر كسي ايمان به خدا و رستاخيز دارد نمي تواند با كساني كه دشمن خدا و پيامبر هستند دوستي داشته باشد، اين دو دوستي با هم منافات دارد و در حقيقت اين دو دوستي با هم قابل جمع نمي باشد و در ادامه ي آيه به نكته ي بسيار ظريفي اشاره مي كند و مي فرمايد: كساني كه ايمان به خدا و پيامبر دارند با دشمنان شان رابطه دوستي ندارند ولو اينكه اين افراد دشمن، پدران يا فرزندان خودشان باشند يا برادرانشان، يا قبيله آنها باشند. اگر انسان به اصطلاح «تولي» و «تبري» پيدا كرد يعني با خدا و پيامبر و دوستانش دوست بود و با دشمنان آنها دشمن بود خداوند در موردش مي فرمايد: «آنان كساني هستند كه خدا ايمان را بر صفحه ي دل هايشان نوشته و با روحي از ناحيه ي خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغ هايي از بهشت وارد مي كند كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن مي مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها حزب الله اند؛ بدانيد حزب الله پيروزان و رستگارانند.» پس اگر كسي مي خواهد حزب الله باشد بايد با خدا و رسولش دوست باشد و با دشمنان خدا و دشمنان رسولش دوست نباشد بلكه با آنها مبارزه كند. اين مجموعه آيات، نشانگر دو دسته محبت يكي در مقابل محبت خدا و ديگري در طول محبت خدا مي باشد. :


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
راهكارهاي مقابله با چشم چراني و خود ارضايي
نویسنده : فهیمه
تاریخ : پنج شنبه 13 آذر 1393

سوال : راهكارهاي مقابله با چشم چراني و خود ارضايي

پاسخ
پاسخ: چشم چراني و نگاه آلوده، آغاز انحرافات جنسي از جمله، خودارضايي است. بنابراين در مرحله ي اوّل لازم است ديده ها را پاك كرد تا بتوان دل را كنترل كرد. ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد قرآن كريم پيش از دعوت به عفت جنسي، به عفت چشم دعوت مي كند و مي فرمايد: «به مردان با ايمان بگو: عفت چشم و عفت جنسي را رعايت كنند ... به زنان با ايمان بگو: عفت چشم و عفت جنسي را رعايت كنند » از پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) حكايت شده: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس» نگاه (به نامحرم) تير زهرآگيني از تيرهاي شيطان است. شيطان با نگاه آلوده، جوانان را به دام عشق ناپاك و انحرافات جنسي مي كشاند، از حضرت علي(عليه السلام)نقل شده: «چه بسا عشقي كه با يك نگاه، بذر افشاني مي شود.» چشم چراني از محروميت هاي جنسي، محيط نامساعد و ضعف اراده و ... به وجود مي آيد. و عصب «لي بيدو» كه در اعصاب چشم متمركز است با اعصاب جنسي متصل است و شخص با چشم چراني لذت مي برد و به طور مستمر تبديل به يك عادت مي شود. براي مقابله با چشم چراني و استمناء لازم است از ضررهاي آن دو آگاهي پيدا كنيم. ضررهاي چشم چراني 1. غالباً چشم چراني در مردها زياد ديده مي شود و بيماري «ساديسم» را به وجود مي آورد و در زن ها، غالباً خودنمايي است و بيماري «مازوشيسم» را به وجود مي آورد. 2. چشم چراني، سبب درشتي چشم، ضعف اعصاب و روان، بي خوابي، كم خوابي، بي اشتهايي، خيال پردازي واهي، تشويش ذهن و ... مي شود. خودارضايي خود ارضايي يكي از گناهان كبيره است و براساس برخي آيات قرآن كريم، كساني كه خودارضايي مي كنند، تجاوز كار معرفي شده است: «فَمَنِ ابْتَغَي‏ وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ» و كساني كه فراتر از اين جُويند، پس تنها آنان تجاوزگرند. حكايت شده: شخصي از امام صادق(عليه السلام) در مورد خودارضايي سوال كرد. امام در پاسخ فرمودند: «خودارضايي گناه بزرگي است. كسي كه مرتكب اين كار زشت شود، همانند: كسي است كه با خود ازدواج كند و اگر من بدانم كسي با خود اين عمل را انجام مي دهد با او غذا نخواهم خورد. و حضرت براي اثبات دليل خود به آيه ي فوق استدلال كرده است.» پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) حكايت شده كه فرمودند: «ناكح الكف ملعون» كسي كه خود ارضايي كند ملعون ]= از رحمت خدا دور[ است. همچنين امام صادق(عليه السلام) حكايت شده كه فرمودند: «براي كسي كه خودارضايي كند در قيامت عذاب دردناكي در نظر گرفته شده است.» ضررهاي جسماني و رواني خود ارضايي: 1. ضعف و تحليل قواي جسماني: خود ارضايي باعث كاهش انرژي بدن، خستگي، و پيري زودرس مي شود. 2. ضعف بينايي: خود ارضايي به تدريج در نور چشم و قدرت بينايي اثر مي گذارد و آن را كاهش مي دهد. 3. آسيب به دستگاه تناسلي و ناتواني هاي جنسي. 4. ضعف حافظه، هواس پرتي، ناتواني در تمركز فكري. 5. اضطراب و افسردگي. 6. پرخاشگري و بداخلاقي. 7. احساس گناه، عذاب وجدان. 8. بي عاطفه، كم رويي و خجالت. 9. آفت تحصيلي، مشكلات ازدواج. 10. بي ميلي به همسر و ناسازگاري خانوادگي. كيفيت درمان چشم چراني و خود ارضايي: ايستادگي در برابر شهوت و كشش هاي انحرافي دروني، تنها با تكيه به ايمان و قدرت اراده، امكان پذير است هر چه ايمان و اراده قوي تر باشد، مقاومت او در برابر جاذبه هاي جنسي بيشتر و عفت او افزوده مي گردد. برخي از عواملي كه سبب دوري از چشم چراني و خود ارضايي مي گردد؛ به شرح زير است: 1. عفت چشم: از پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) حكايت شده است: «هر مسلماني بي اختيار چشمش به زيبايي هاي زني بيفتد و چشم فرو نهد، خداوند به او توفيق عبادتي مي دهد كه شيريني آن را احساس مي كند.» 2. حياء: حضرت علي(ع) مي فرمايند: «حيا سبب عفت و عفت ثمره ي حياست.» «شرم مانع كار زشت است.» 3. روزه: از پيامبر اسلام(ص) حكايت شده است كه فرمودند: «جوان ها، ازدواج كنيد، اگر نمي توانيد، حتماً روزه بگيريد كه روزه غريزه ي جنسي را كنترل مي كند.» و همچنين فرمودند: «راه كنترل غريزه ي جنسي، روزه است.» 4. توجّه به زيان هاي چشم چراني و خود ارضايي كه در صدر بحث بيان شد. 5. ازدواج: در اوّلين فرصت ازدواج كنيد. 6. سعي كنيد در مكان هاي خلوت و تنها نمانيد، چون تنهايي، خود عامل مهمي براي تحريك خودارضايي و زمينه ساز ارتكاب اين عمل است. 7. تلاش براي تقويت اراده از گام هاي مهم در امر بهبود است، نگوييم اراده از ما سلب شده است، زيرا ممكن است اراده ي انسان ضعيف شود، ولي هيچ گاه از بين نمي رود، براي تقويت اراده راه هاي زيادي پيشنهاد شده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم: الف. تلقين به خود: همواره به خود بگوييم من مي توانم اين عمل را ترك كنم. ب. به پايان رساندن كارهاي نيمه تمام نيز در تقويت اراده موثر است. سعي كنيد هيچ كار نيمه تمامي را از خود به جاي نگذاريد. ج. تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون و پراكنده: تلاش شود از كارهاي متعدد و متنوع پرهيز شود، چون موجب پراكندگي و به هم ريختگي انسجام فكر مي شوند. د. نماز، سحر خيزي، كم خوري، دوري از گناه، از عوامل مهم تقويت اراده است. 8. افكار جنسي را كه به ذهن خطور مي كند بلافاصله با ذكر خدا و ياد آسيب هاي معنوي، جسمي، رواني، و اجتماعي اين عمل زشت، از خود دور نماييد. 9. تنبيه: راه ديگر مقابله با اين تحريكات تنبيه خود است، مثلاً با خود شرط كنيم اگر يك بار چنين گناهي را مرتكب شوم مثلاً يك يا چند روز، روزه مي گيرم يا مبلغي را صدقه مي دهم. 10. اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت و دعا پر كنيد. 11. راه ديگر خنثي نمودن تحريكات، گرفتن دوش آب سرد، البته اگر از سلامت جسمي برخورداريد، يا شستن اعضا با آب سرد است و هيچ گاه در حمام كاملا عريان نشويد و به اندام جنسي خود نگاه نكنيد. 12. از نگاه كردن به مواضع جنسي و برجستگي هاي بدن ديگران (حتي از روي لباس) پرهيز شود. 13. به هنگام خواب سعي شود شكم بيش از معمول پر نباشد، و هرگز به رو نخوابيد. 14. ايمان مذهبي خود را روز به روز تقويت كنيم و توسل به ائمه(عليه السلام) را فراموش نكنيم و اميدوار به رحمت الهي باشيم و هيچ گاه مأيوس نشويم. 15. از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب شود. 16. از نگاه كردن به تصاوير و فيلم هاي تحريك كننده و لباس جنس مخالف، جداً پرهيز شود. 17. از فكر كردن و تصور و تخيل در مورد جنس مخالف و مسائل جنسي خودداري شود. 18. از معاشرت و سخن گفتن و نگاه به جنس مخالف ـ حتي كودكان جذاب و خوش سيما ـ خودداري ورزيم و از دوستي با آنان اجتناب كنيم. 19. به بدي گناه و عواقب آن توجه كنيم. 20. از مشاهده ي اعمال، رفتار و گفتار زوج هاي جوان جداً خودداري كنيد. نتيجه حاصل سخن اينكه چشم چراني پايه و اساس انحرافات جنسي است. لازم است با تقويت اراده و ايمان و عفت و حيا و شرم، چشم ها را از نامحرم بپوشانيم و خودارضايي كه خود يك عمل زنا با خود است؛ علاوه بر مضرات جسمي و روحي و رواني كه بر فرد مي گذارد اثرات نامطلوب اجتماعي و خانوادگي نيز دارد كه بايد با تقويت اراده و توكّل به خدا از كمند اين عمل زشت رهايي يابيم. معرفي منابع براي مطالعه بيشتر 1. گناهان كبيره، آيت الله دستغيب، ج 2، كانون انديشه هاي اسلامي، 1361. 2. فتنه نفس، نوروز، صوري، سبط النبي، 1382، قم. 3. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، دكتر محمدعلي رضايي اصفهاني، ج 2، انتشارات مبين، ص 391. 4. آموزه هاي تندرستي در قرآن، حسن رضا رضايي، عطرآگين، ص 82. 5. جشن تكليف، ري شهري، دارالحديث، 1378. 6. دنياي نوجوان، محمدرضا شرفي، انتشارات تربيت، 1370. :



:: موضوعات مرتبط: اجتماع امروز , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
حجاب2
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393




 

 

فرانتس فانون:

– هر چادری که دور انداخته شود، افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله­ور شدن استعمار ده برابر می­شود.

– دیدن در برخورد با زن محجبه، یک طرفه است و طرف مقابل نمی­تواند او را ببیند و زنی که دیده نمی­شود تسلیم نمی­گردد و خود را عرضه نمی­کند.

chadoriha-mini (60)

(انقلاب الجزیره یا بررسی جامعه شناسی یک انقلاب، فرانتس فانون، ص 14)


**************

 

 

بانو کاش این باطن پاکی که می گویی

 

ظاهرش هم خدایی بود...

 

بانو کاش می دانستی خدایی که دلت با اوست

 

حجاب را چقدر دوست می دارد...

و می دانم که می دانی خدا تو را چگونه بیشتر دوست دارد..

****************


 

 

و تـآریکے وجـودِ آسمـان را در آغـوش کشیـد ُ

 

ماه معنا پیدا کرد...

 

 

 


و تــو سیــآهےِ شـب رآ بـه سـر انداخـتے ُ

 

 

 

 

شدی ماه چادرت


 

 

و دُشمـن،

 

 

 

مــآه وجودے ِ تـو را نشـانه رفـت . . . !

 

ماه من مواظب تاریک شدن شبهامون باش

 

**************************


 

نتیجه اش زیباست وقتی این دو را پیوند می زنیم؛

 

 

اینکه فرمودند: زکات زیبایی پاکدامنی ست

 

 

و اینکه پرداخت زکات دارائیت را افزون می کند

 

حالا آنان که زیبایی بیشتر می خواهند، بسم الله





 

چادر مشکی تو 

 

برایت امنیت می آورد

 

خیالت راحت،

گرگها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...

 





:: موضوعات مرتبط: عکس نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تربیت عملی فرزند به جای تربیت زبانی
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

تربیت عملی فرزند به جای تربیت زبانی

از قدیم گفته اند: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.» از این ضرب المثل می توان استفاده کرد که تنها با عمل کردن به گفته هاست که کارها سر و سامان می پذیرد و گره ها گشوده می شود و موفقیت به دست می آید. در حقیقت، تنها با عمل کردن به گفته ها می توان دیگران را به نیکی ها و خوبی ها دعوت کرد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام در این باره می خوانیم:

کُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ اَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوا مِنْْکُمُ الاِجْتِهادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ.

مردمان را به غیر زبانتان (و با کردارتان به خیر و نیکوکاری) دعوت کنید، تا آنها کوشش در نیکوکاری، راستگویی و پرهیزکاری را در عمل شما ببینند.

بر این اساس، والدینی که نگران تربیت و سعادت فرزندانشان هستند، برای توفیق در این امر، پیش از هر چیز باید خود، الگویی عملی برای فرزندانشان باشند و آنها را با عمل، به سمت خوبی ها فرا بخوانند. نصیحت ها و یادآوری های والدین، زمانی در کودکان اثر مثبت دارد که خود، نمونه ای آشکار و عملی برای کودکان باشند. به تعبیر ویل دورانت:

اگر از فرزندت ادب می خواهی، خود مؤدب باش؛ اگر پاکیزگی می خواهی، خود پاکیزه باش که چیز دیگری لازم نیست. رفتار خوب را فقط با نشان دادن نمونه و مثال، از روی شکیبایی مستمر، می توان یاد داد.

«رفتار شخصی شما، مهم ترین عامل در تربیت کودک است. خیال نکنید فقط وقتی که با او گفت و گو می کنید یا راه و چاه نشانش می دهید یا به او امر و نهی می کنید، سرگرم تربیتش هستید، بلکه طرز لباس پوشیدن شما، طرز حرف زدنتان با دیگران و درباره دیگران، شاد و غمگین شدنتان، طرز رفتارتان با دوستان و دشمنان، همه و همه برای کودک بسیار مهم و تأثیرگذار است. فرزندتان، نامحسوس ترین تغییرحالت ها و تغییر لحن گفتار شما را متوجه می شود و احساس می کند. همه زیر و بم فکر و اندیشه شما از راه های نامرئی به او می رسد، بی آنکه شما متوجه شوید. باید دقت پدر و مادر در رفتار و کردارشان و نظارت همیشگی آنان بر همه گفته ها و کارهایشان، نخستین و مهم ترین شیوه تربیتی باشد.» غزالی در این زمینه می گوید:

هر که چیزی تناول کند و مردمان را گوید که تناول نکنید که زهر مهلک است، بر وی بدان (عمل) افسوس کنند (ریشخند نمایند) و او را متهم دارند و حرص ایشان بر آن (عمل) زیادت شود و گویند: اگر نه آنستی که آن خوش تر و لذیذتر چیزهاست، آن را بر خود نگزیدی.

پیام متن:

مهم ترین و اثرگذارترین عامل در تربیت فرزندان، الگوی عملی بودن والدین در برابر آنهاست.



:: موضوعات مرتبط: با این نکات والدینی نمونه باشید!! , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
اصل زندگی..
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

 

از امام صادق (ع) پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟

فرمودند:برچهار اصل:

1)دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد، پس آرام شدم.

2)دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم

3)دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد، پس تلاش کردم.

4)و دانستم که پایان کارم مرگ است ، پس مهیا شدم.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکس نوشته3
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393





************************************************************

داعشی جلوی ماشین یک مسیحی وهمسرش را گرفت و پرسید: مسلمان هستی یا مسیحی؟
مسیحی جواب داد: مسلمانم…
داعشی گفت اگر مسلمانی آیه ای از قراآن برایم بخوان …
مسیحی سطری از انجیل رابه عربی برایش خواند….
داعشی گفت: درست است می توانی بروی…
بعد ازدورشدن ، همسرش به او گفت: چرا ریسک کردی و به او گفتی مسلمانی شاید ما را می کشت.
مسیحی گفت: آنها اگر قرآن را بلد بودند آدم نمی کشتند! …

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شیطان رادیدم...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

شیطان رادیدم...

دیروز شیطان را دیدم
در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می‌فروخت
مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌کردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند
توی بساطش همه چیز بود:
غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ...
هر کس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد
بعضی‌ها تکه‌ای از قلبشان را می‌دادند
و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را
بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند
و بعضی آزادگیشان را
شیطان می‌خندید...!



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکس نوشته2
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
من وتو ...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

شبکه من و تو، چه من و تو هایی را به هم زد .....

                                                                     ♥•٠·˙ 

نقل قول : 
یه راننده تاکسی به من نگاهی انداخت گفت: پسر جان ماهواره نگاه نکن. 
گفتم چرا؟ 
گفت من خودم ماهواره داشتم فکر میکردم خوبه و دیگران دروغ میگن و آدم می تونه خودشو کنترل کنه، ولی نفهمیدم که آدم که نمی تونه همه خونه رو کنترل کنه.
گفتم خب. 
گفت هیچی داداشم هم داشت.از وقتی که خانمش می نشست پای برنامه من و تو رفتارش عوض شده بود. 
گفتم چطور؟ 
گفت هر روز به بهانه کلاس خیاطی و رانندگی از خونه میزد بیرون.
یک روز رفتیم خیاطی گفتن اصلا اینجا دوماه سر نزده. رفتیم کلاس رانندگی گفتن فقط یک روز اومده.

آخر سر افتادیم دنبالش دیدیم با یه پسر میره صفا سیتی. 
شب داداشم وقتی دید خانمش دیروقت اومد خونه بهش گفت از همه چیز خبر داره. 
میگه خانمش با تمام پرروی برگشت گفت: من اون پسره رو دوست دارم اون برام طلا میخره و منو دوست داره به کسی هم ربط نداره. 

راننده گفت از امروز صبح ماهواره خونه رو باز کردم انداختم دور....

 

____________________________________________________________________

اینم یکی از داستانا

معلم پرورشی ما تعریف میکرد میگفت من خودم این ماجرا رو از زبان یه نصاب ماهواره شنیدم:میگفت اون اقا تعریف میکرد یه روز رفتم یه خونه ای ماهواره نصب کنم.دیدم خانوم خونه کاملا باحجابه و خیلی تعجب کردم(گویا این خانوم با ماهواره خریدن مخالف بوده اما همسرش به زور ماهواره رو میخره)میگفت حتی اون خانوم در حضور من کلی باهمرش بحث کرده که اینکارو نکن اما همرش گوش نمیده.گفت بعد ازیه مدت خود همون خانوم زنگ زده به من که برم ماهواره رو تعمیر کنم.گفت وقتی وارد خونه شدم دیدم همون خانوم که چند وقت پیش چادر پوشیده بود و رو هم گرفته بود با تاپ وشلوارک جلوی من رفت و امد میکرد،اصلا انگار نه انگار...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مواظب بـاش !
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

 

با خودم هـسـتم خودِ حـقیقـی ، خودِ مجـازی ..

خـودم ! آهـای تـو!

حق نداری به گونه ای رفتار کنی که دلی خاطرخواه تو شـود

حق نداری به گونه ای حرف بزنی که دیگری را متوجه خود کنی

مهم حقیقی یا مجـازی بودن دنیا نیسـت !

مهم این است که حق نداری دل دیگری را به دنبال خود

بکشانی!تـو تنهـایـی ؟ بـاش !

همدمـی نداری ؟ نداشتـه بـاش !

ازتنهایـی خسـته شـدی ؟ خسـته شده بـاش !

اما حق نداری با عشوه گری در دنیای حقیقی یا مجـازی ،

در زندگـی دیگـری خللی وارد کـنی !

آیا تاوان تنهایـی تو را یک خانواده باید بپـردازد ؟

مواظب بـاش !

 مواظب رفتارت ! مواظب گفتارت ! مواظب دلت !

حق نداری درمحیط مجازی ازکلماتی استفاده کنی که دلی بلرزد

 حق نداری به هربهانه ای با دیگری مزاح کنی !

حق نداری با رفتارهایت ؛ با کارهایت ؛ با نوشـته هایت و با ..

نظردیگـری را به خود جلـب کنی !

                                  نـه ! حـق نـداری !


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
خدایا...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

خـُـــــدآیـآ بِه دَرگاهَت بازگشتَم...

با تَمامِ وُجـــود صِدایَت میزَنم:

یا مُبَدِّلَالسَّیِئاتِ بِالحَسَـــــــنات(ای تبدیل کننده گناهان به خوبی ها)

خـــــودَت خواستِه ای، تو را با این نام صِدا بِزَنم

یَعنی می شَود گناهانَم را بِه حَسَــــنه تَبدیل کُنی؟!

 

خـُـــــدآیـآ...

می شَود؟!

می شَوَد مَــــــــرا بِپَذیری؟!

آغُـــــوش بی پـایـانِ تو را می خواهَم...


 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عکسهای برفی
نویسنده : فهیمه
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
تقویم واوقات شرعی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

مشاوره






آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 60
:: باردید دیروز : 208
:: بازدید هفته : 60
:: بازدید ماه : 977
:: بازدید سال : 9294
:: بازدید کلی : 190179

RSS

Powered By
loxblog.Com